بازاریابی، فروش، مذاکره

و گاهی دلنوشته ای برحسب تجربه

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

کرمان

سفر کرمان تجربه ی خیلی متفاوتی بود برام. 

از بیست و یک سالگی تصمیم گرفتم سفر زیاد برم و جای تکراری نرم. همیشه دوست داشتم فرهنگ های زیادی ببینم و با مردم همه جا ارتباط برقرار کنم. کلی شهرهارو گشتم طی این چندسال. یه چندتا شهر مونده فقط. 

اما کرمان تا الان یه جور دیگه بود برام. بافت شهر خیلی قشنگ بود، مکان های تاریخی بی نظیر بود و مردم مهمون نوازی داشت. 

اما اما اما😞


دیدن شهر و مردمش خیلی برام جالب بود. برام جالب بود چه طور میشه کرمان که رتبه یک توی سرانه ی مطالعه در کشور رو داره و مردمی فرهنگی و تحصیل کرده داره رتبه ی دوم بیکاریو توی کشور داره. من خودم یکی از شغل هام کارشناس فروش و بازاریابی توی انتشاراته. بیشترین و اولین و پرفروش ترین مشتری هامون کرمانی ان. 

فقر از سر و روی شهر و مردمش میباره. آخه چه جوری میشه شهری که پسته کسب و کار اصلیشه و تمام درختای شهر پسته ست و تو تمام شهر باغ پسته می بینی، فقر بیشتر از درختاش به چشم بیاد.


و اما واااااای اعتیاد وای. اصلا حرفی برای گفتن نمی مونه. 

منو یاد دوسال پیش انداخت که اشتباهی میخواستم برم بازار پارچه مولوی تهران، اما اشتباهی رفتم خیابون بالایی یعنی خیابون اصلی مولوی. گم شدم تو خیابون مولوی و وحشت زده وسط پیاده رو و خیابون مولوی گنگ فقط توی جوی ها و کنار پیاده روها معتادهای خیلییییییییی کثیف و کهنه رو می دیدم. از ترس هجوم می بردم توی کوچه پس کوچه های کثیف و تنگ مولوی که اونجا دسته ی معتادهارو می دیدم که پول میخوان و در وضعیت نرمالی نیستن. می دیدم دارن با دست خروس میکشن برای چی حالا نمیدونم. فقط از دیدن اون صحنه طپش قلبم نذاشت صدایی بشنوم دیگه.

از کوچه می دویدم بیرون هجوم پلیسارو می دیدم که با باتوم به سمتشون حمله میکردن و فقط میخواستن اینارو پراکنده کنن. میخواستن تو خیابون نباشن دیده نشن در اصل. دنبال تاکسی بودم پیدا نمی شد آخرشم یه مامور با ماشین پلیس جلومو گرفت که اینجا چیکار میکنی تو و وقتی فهمید گم شدم با ماشین پلیس سوارم کردو رسوند. درهای ماشینو که قفل کرد ترسیدم. اما بعدش فهمیدم معتادان مولوی یهو حمله میکنن سمت ماشینو پول میخوان. درست شبیه زامبی ها.🤦🏻‍♀️ اونجا فیلم world war z 

هم اومد جلوی چشمام. 

خلاصه بودن تو کرمان انقدرهام وضعیت بدی نبود ولی اون چیزهایی که من مدام می دیدم، مطمئنم یه صحنه های خیلی بدتر از مولوی هم داره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sara Mousavi

هشتگ

اصولا هر اطلاعاتی که به دست میارم، دوست دارم با همه شیر کنم.  

Sharing is caring.


متاسفانه یکی از ضعف های بزرگ اینستاگرام اینه که تو بخش کپشن، فونت نداره و فقط این ویژگی رو تو بخش استوری اونم مختصر اختصاص داده. به همین دلیل، بیشتر مردم از هشتگ برای بولد کردن کلمه یا تغییر رنگ کلمه در آخر کپشن یا در میان نوشته ها برای تاکید استفاده میکنن. اونم درصورتی که پیج و اکانتشون پرایویته.


خب هشتگ  یک نماد پیشوندی و یکی از تگ های ابرداده است و اگه بخواهیم هشتگ رو به زبان ساده تر تعریف کنیم، برچسبیه که برای (دسته بندی) و به (اشتراک گذاری) پست ها و نظرات درباره موضوعی خاص در سطح (جهانی) و (فراتر) از فهرست دوستان بکار میره.


هشتگ دقیقا نوعی برچسبه که تو شبکه های اجتماعی فیس بوک، توییتر، گوگل پلاس، اینستاگرام و VK روی موضوعات مختلف زده میشه تا هر زمان که نیاز باشه، بتونیم (مجموعه) ای از اطلاعاتو در مورد موضوع به خصوصی داشته باشیم.


هشتگ می تونه یه کلمه معمولی و مخفف یا ترکیبی از عدد و حروف باشه. اگه قراره یه جمله رو در زمینه (خاصی) هشتگ گذاری کنید، توجه کنید که تو این کلمه از هیچ فاصله ای نمیشه استفاده کرد. تمام حروف و اعداد باید پشت سر هم نوشته بشن و به جز علامت # که در ابتدای موضوع قرار میگیره، میشه داخل اون از علایم دیگه استفاده کرد.


هشتگ ها خیلی ارزشمندن و تقریبا ٧٠٪؜ شون توسط کاربران موبایل ساخته شده تا کاربران لپتاپ و .... هیچ محدودیتی ندارن. اما حواستون باشه روی هر پست و استوری بیشتر از ده تا استفاده نشه. اینستاگرام حساس میشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sara Mousavi

سیل عادت

دیدین مردم وارد نمایشگاه میشن ازسمت راست حرکت میکنن؟ نمایشگاه_کتاب نزدیکه. کلا هر نمایشگاهی که میرین دقت کنید. کلا آدمها عادت دارن سیل رو دنبال کنن. طرف از سمت راست که میره کالاهای گرون قیمت و درواقع اصل کاریارو میذارن اونجا. طرف که دیگه داره به آخرش میرسه هم جیبش خالیه هم خسته ست. چیزای که نیاز به فکر نداره رو میذارن انتهاش. بیشتر چیزایی رو قرار میدن که خستگیشونو دربیاره. نمایشگاه که رفتین به تیپ_شخصیتی هم تو خرید کالا دقت کنید. اونایی که قصد خرید دارن معمولا بیشتر کالارو بررسی میکنن. بیشتر دم غرفه میایستن.

حرفم اینه. نیازهای پنهانو ایجاد کنید. 

حالا چه جوری؟

محرک در مغز ایجاد می کنیم، ایده میدیم بیرون.

حالا چه جوری؟ 

با ایجاد کردن خلاقیت.

حالا چه جوری؟

نیمکره راست ذهن ما، عشق و عواطف و احساساته. نیمکره چپ ما، بخش محاسبه گر و منطق ماست. اگه بتونیم تلفیق این دوتارو باهم انجام بدیم به خلاقیت میرسیم.

👌🏼👌🏼👌🏼

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sara Mousavi

خرید درمانی

 من مخالف فروش آنلاین نیستم. فقط مخالف منسوخ شدن فروشگاه های حضوری ام. باید بازار باشه، باید ویترین لمس بشه.


توی فروش یه مبحثی داریم با عنوان (retail therapy)

یعنی خرید درمانی. فروش و خرید کاملا مبحث روانشناسی داره.

خرید کردن حس خوبی میده. حال آدمو خوب میکنه. فروش و بازاریابی هم حس خوبی میده. دیدی وقتی یکیو متقاعد میکنی حس خوبی بهت دست میده؟ یا مثلا یه کاری میکنی که نفعش هم به خودت میرسه هم به مخاطبت، حس خیلی خوبی پیدا میکنی؟ فروش هم مثل خرید حس خوبی میده پس. حتی اون ویندو_شاپینگ یا به اصطلاح گشت زدن پشت ویترین مغازه های لاکچری هم کیف میده. دیدین یه سری از مغازه دارا همش ناله میکنن، غر میزنن میگن فلانی مشتری نبود؟ شنیدین میگن یه سریا میان همین جوری میچرخن مشتری نیستن؟ اینا مشتری نیستن، درست! اما بعدا مشتری میشن. اینا اومدن همین جوری گشت بزنن، درسته! اومدن حالشون خوب بشه. اینارو ابدا نادیده نگیرین. اینارو بیشتر بچسبین. چون اونایی که اومدن خرید که قصدشون واقعا خریده. اما اینا رفتار خوب شمارو یادشون میمونه، کالاهارو هم یادشون میمونه. میان خرید.👌🏼 فروش به هر مدل و هر صورتش نباید منسوخ بشه و چه بهتر که حضوری، تلفنی و آنلاین باشه. 

و اما درمورد دیجی کالا، من ابدا کینه و دشمنی ندارم باهاش😂. خصومت شخصی-عمومی دارم.


یه مثال ساده میزنم. قیمت (اصلی) یه کالا با مالیات و همه چیزش ٢٠ هزارتومانه. 

دیجی میاد قیمت رو ٤٠ هزارتومان میزنه. 

واسطه حضوری هم ٣٠ میزنه. 

درصورتی که قیمت اصلی ٢٠ تومانه. یه جورایی منظورم اینه که بازارو گرفته دستش و همه خوشحالن که داره خدمات میده در صورتی که داره پولشو میگیره. 

جشنواره هم بهانه ست. تمام اقلام توی جشنواره ها به تعداد یکی دوتاست که ته انبار مونده. 

من فقط مشکلم اینه که تا حد زیادی تو افزایش قیمت های بازار دست داره. 

دیدی میری خرید کنی، فروشنده ها میگن دیجی فلان قیمت گذاشته؟؟؟ 🤦🏻‍♀️😡

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sara Mousavi

شخصیت شناسی

بخش فروش حضوری؛ مشتری که وارد میشه، ما ٤٠ ثانیه فرصت داریم که تشخیص بدیم مشتری چه نوع تیپیه. 

اینجوری که یکم باهاشون حرف بزنیم. اگه بیشتر از سه کلمه جواب شمارو داد یا سبزه یا زرد. اگه کمتر قرمزه یا آبی

..........................................

سبز ها: آدم های محتاطی هستن. باید حتما کالا رو لمس کنن. پس فروشگاه های تزئینی رو میبینید نوشتن لطفا دست نزنید؟ اینا مشتری های سبزشونو از دست میدن. 

سبزها اون دسته افرادی هستن که از دید بقیه مشتری نیستن. ولی اونا مشترین. چون محتاطن سخت تصمیم میگیرن و اون لحظه نمیتونن فکر کنن. باید بهشون فرصت داد، یه نشون داد (کاتالوگ) معرفی کرد و بعد رهاشون کرد. سبزها چون تصمیم گیری براشون سخته، باید در نقش یه مشاور راهنماییشون کرد.

.

.

.

زرد ها: خیلی حرف می زنند. باید همراهیشون کنید. حین همراهی چون خیلی حرف های بی ربط میزنن باید آوردشون تو خط. به نوعی با همراهی کردن میشه هدایتشون کرد. اگه جلوی مکالمشونو بگیرین، فرآیند فروش خیلی سخت میشه. زردها چون خیلی اجتماعی هستن، عاشق جمعیت زیادن و شلوغی. اینارو تیمی هدایت کنید سریع جواب میده. با اینا بحث و گپ تیمی بذارین، بازی های تیمی بذارین. بازم چون اجتماعین، از بی توجهی متنفرن. تیمی که هدایتشون می کنید، نقل جمع باشه. باید حواستون باشه اینا زود لوووو باتری میشن. باید سریع بیارینشون تو خط.

.

.

.

آبی ها: افرادین که عاشق مطالعه هستن. به اینا توی فروش باید خیلی دیتا بدین. افرادین که چهارچوب دارن خیلی نباید باهاشون بی ربط حرف زد. یعنی زرد بیفته با آبی بیچاره ست. .

.

.

قرمزها: یه سری مشتری هارو دیدین به راحتی انتقاد میکنن؟ خیلی راحت حرفشونو میزنن؟ میگن این چیه چه مدلشه من اصن اینو نمیخوام؟ اینارو باید بهشون گفت بله متوجه شدیم شما کالای خاص پسندین. بهترینتونو براشون رو کنید. اینا عاشق برند هستن. . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sara Mousavi

Branding

Branding;


First of all, you should know the definition of every thing. That’s kind of fundamental basis that would be kind of route which introduce you as an identified and original person. What’s more, you should go through strategies with models and examples in the next step. Finally, you can make test and trial to get result. 


The conversation of branding is too much among people and managers in wide range. In fact, the number of consultant is more than brands. Being familiar with the branding content is vital and essential for every body. 


So what is branding?

That’s kind of basic process which causes validity for customers who should know every thing about your 1) identity 2)experience 3)future plans

Branding is not just logo designing or advertising. In a simple word, branding is making people’s thoughts specific in which they tend to become familiar with your services and not to other brands. Such making a loyal customer. Actually logo, catalogue and business card are tools branding not the whole of branding. 


There are 8 vital elements which helps you do branding. Such as 1) advertisements 2)public relation 3)marketing 4)sales 5) personal sales 6)packaging 7)events 8)customer supporting 


In conclusion, branding is the science which causes growth and fame in competitive market. In other words, it is a smart way of trade and wealth producing. 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sara Mousavi